مذهبی
سلام به وب من خوش آمدید.
جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, :: 11:25 ::  نويسنده : سعید

قال الصادق عليه السلام :

 لكل شى ء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل بيت .

براى هر چيزى اساس و پايه اى مى باشد، و اساس و پايه اسلام هم دوستى و محبت ما اهل بيت است .

پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, :: 20:49 ::  نويسنده : سعید

نجاشى شاعر، در روز ماه رمضان شراب نوشيده او را نزد اميرالمومنين عليه السلام آوردند، آن حضرت عليه السلام هشتاد تازيانه به او زد، شب او را بازداشت نموده بامدادان نيز او را طلبيده بيست تازيانه ديگر زد.
نجاشى گفت : يا اميرالمومنين ! آن هشتاد تازيانه كه به من زدى كيفر شراب نوشيدنم بود، ولى سبب اين بيست تازيانه دوم را نفهميدم ؟!
حضرت عليه السلام فرمود: بخاطر بى حرمتى و بى اعتنايى تو بود نسبت به ماه رمضان.

چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 18:21 ::  نويسنده : سعید

مرحوم میرزا هادی بجستانی (  به نقل از جناب  صدیق الذاکرین تهرانی، که به فرموده میرزا هادی، چند سال مجاور حضرت سیدالشهداء علیه السلام بوده  و کمال رفاقت را با من دارد، و همیشه بعد از نماز جماعت من در جوار آن حضرت، با حال خوشی ذکر مصیبت می کند و در همه جا اهم حوائج او فرج حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است )  گفت:



ادامه مطلب ...
سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, :: 19:55 ::  نويسنده : سعید

   قال امير المؤ منين عليه السلام :

 العالم من عرف قدره ، وكفى بالمرء جهلا ان لا يعرف قدره .

عالم كسى است كه موقعيت و قدر خود را بشناسيد و براى نادانى انسان همينكه قدر خود رانشناسد و از مقام انسانيت و علم خود استفاده نكند، كافى خواهد بود.

سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, :: 19:52 ::  نويسنده : سعید

حاج ملا عباسعلی جورتانی(ره) می فرمود:
در سفر به مکه معظمه، با اهل قافله بر قطار شتران سوار بودیم. شتر من در آخر قرار داشت.
ناگاه از تشنگی و ضعف خوابید. با توقف حیوان، بند قطار گسیخته شد و مقداری از قافله عقب ماندم. ناگاه خنجری بر سر و پیشانیم خورد و به زمین افتادم احساس کردم کسی بر پشت من آمده است تا سرم را از تن جدا کند. در این لحظه چون زبان نداشتم، در دل متوسل به حضرت بقیة الله ارواحنا فداه شده و گفتم:
یا حجت الله، ادرکنی.
فوراً دیدم بیابان روشن شد و پشتم سبک گردید و آن ظالم هم دفع شد. ( و معلوم نیست کارش به کجا انجامید).
بعد از این قضیه بیهوش شدم و همان جا افتاده بودم، تا روز بعد، قبل از ظهر که همراهان به سراغم آمده و مرا بردند و چون زخم عمیقی برداشته بودم، طبیب به آنها گفت: از بین خواهد رفت.
وقتی به مدینه طیبه رسیدم، با کمال ضعف به حرم مقدس رفتم و به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پناهنده شدم. پس از این توسل، آن زخم عمیق با آن که احتیاج به بخیه داشت، درمان شد.

دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, :: 20:23 ::  نويسنده : سعید

 الان دست او در دست تو می باشد!

آقا سید محمد، صاحب مفاتیح الاصول و مناهل الفقه، از خط علامه حلی، که در حواشی بعضی کتبش آورده، نقل می کند:
« علامه حلی در شبی از شبهای جمعه تنها به زیارت قبر مولایش ابی عبدالله الحسین علیه السلام می رفت. ایشان بر حیوانی سوار بود و تازیانه ای برای راندن آن به دست داشت. اتفاقاً در اثنای راه شخصی پیاده در لباس اعراب به او برخورد کرد و با ایشان همراه شد. در بین راه شخص عرب مسأله ای را مطرح کرد. علامه حلی(ره) فهمید که این عرب، مردی است عالم و بااطلاع، بلکه کم مانند و بی نظیر؛ لذا بعضی از مشکلات خود را از ایشان سؤال کرد تا ببیند چه جوابی برای آنها دارد با کمال تعجب دید ایشان حلال مشکلات و معضلات و کلید معماها است.

بقيه در ادامه مطلب :



ادامه مطلب ...
شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 21:47 ::  نويسنده : سعید

 در معارف آمده : عمر از كعب پرسيد؛ نسل آدم از قابيل بوده يا هابيل ؟
كعب پاسخ داد: از هيچكدام . امام مقتول (هابيل ) در خاك نهان شده و فرزندى از خود بر جاى نگذاشت ، و اما قابيل نسل او هم در طوفان نوح همگى به هلاكت رسيدند، و مردم همه از فرزندان نوح و نوح از فرزندان شيث (و شيث پسر آدم )
است .
مؤ لّف :
آيا عمر آيه قرآن را نشنيده بود: وجعلنا ذريته هم الباقين ؛  و قرار داديم نژاد نوح را بازماندگان روى زمين .

 

جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, :: 10:47 ::  نويسنده : سعید

قال الصادق عليه السلام :

 بادروااولاد كم بالحديث ، قبل ان يسبقكم اليهم المرجئة .
احاديث مذهبى و معارف اسلامى را به فرزندانتان ياد دهيد، قبل از اينكه مخالفين بر شما سبقت گيرند و دلهاى آنها را با مطالب خلاف ، آلوده و منحرف سازند.
شكر خداوند  
قال امير المؤ منين عليه السلام :

 شكر الا له يدر النعم .

سپاسگذارى خداوند را انجام دادن ، موجب باريدن و گسترش نعمتها بر خويشتن است .

چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, :: 18:51 ::  نويسنده : سعید

قال امير المؤ منين عليه السلام :

 اذا اراد احد كم ان لايسئل الله سبحانه شيئا الا اعطاه فليياءس من الناس ولا يكن له رجاء الا الله سبحانه .(348)
هرگاه كسى از شما بخواهد كه از خداوند سبحان چيزى بخواهد و خداوند هم اميد او را قطع نكند، بايد بخداوند متعال اميدوار باشد.

سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, :: 18:38 ::  نويسنده : سعید

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

علامه مجلسى رضوان الله عليه از زيد و صعصعة و اصبغ بن نباته و ديگران روايت كرده است كه به اسقف (عالم بزرگ نصارى ) در سرزمين ديلم فارس خبر دادند كه مردى هست كه ناقوس را تفسير مى كند (منظورشان حضرت على عليه السلام بود).
اسقف گفت : مرا نزد او ببريد كه او را انزع بطين مردى تنومند كه موى جلوى سر او ريخته است خواهم يافت .
وقتى او را نزد حضرت آوردند يكصد و بيست سال از عمرش مى گذشت ، گفت : من صفت اين مرد را در انجيل ديده ام ، شهادت مى دهم كه او وصى پسر عموى خود است حضرت به او فرمود: براى ايمان آوردن آمده اى آيا مى خواهى رغبت تو را زياد كنم ؟ عرض كرد: آرى ، فرمود: لباس خود را درآور تا آن علامتى را كه ميان دو كتف توست به اصحاب نشان دهم .
اسقف با شنيدن اين سخن صدا زد: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمد عبده و رسوله ، آنگاه ناله اى كرد و جان داد!
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: در اسلام اندكى زيست اما در جوار خداوند بسيار متنعم شد.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان