مذهبی
سلام به وب من خوش آمدید.
یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 18:5 ::  نويسنده : سعید

سوال: امام جواد(ع) چگونه در کودکی به امامت رسید؟

جواب: از برسى تاریخ زدگانى امامان استفاده مى شود که سن ائمه در زمان خود آنان مخصوصاً عصر امام جواد (ع) نیز مطرح بوده و آنان هم با استدلالاتی پاسخ داده اند. به عنوان نمونه توجه شما را به سه روایت در این زمینه جلت مى کنیم:

بقيه در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 17:57 ::  نويسنده : سعید

سوال: شیعیان چگونه پذیرای امامت امام جواد(ع) در سن کودکی شدند؟

جواب: مشکل کوچکى سنّ حضرت جواد، نه تنها براى بسیارى از افراد عادى از شیعیان حل نشده بود، بلکه براى برخى از بزرگان و علماى شیعه نیز جاى بحث و گفتگو داشت. به همین جهت پس از شهادت امام رضا (ع) و آغاز امامت فرزند خردسالش، حضرت جواد، شیعیان - بویژه شیعیان عامى - با گرداب اعتقادى خطرناک و در نوع خود بى سابقه اى مواجه شدند و کوچکى سن آن حضرت به صورت یک مشکل بزرگ پدیدار گردید.
«ابن رستم طبرى»، از دانشمندان قرن چهارم هجرى، مى نویسد:
«زمانى که سنّ او (حضرت جواد) به شش سال و چند ماه رسید، مأمون پدرش را به قتل رساند و شیعیان در حیرت و سرگردانى فرو رفتند و در میان مردم اختلاف نظر پدید آمد و سنّ ابو جعفر را کم شمردند و شیعیان در سایر شهرها متحیر شدند».(1)



ادامه مطلب ...
یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 17:54 ::  نويسنده : سعید

سوال: چرا مناظرات در زمان امام جواد(ع) اوج گرفت؟

جواب: از آنجا که امام جواد نخستین امامى بود که در خردسالى به منصب امامت رسید(1)، حضرت مناظرات و بحث و گفتگوهایى داشته است که برخى از آنها بسیار پر سر و صدا و هیجان  انگیز و جالب بوده است. علت اصلى پیدایش این مناظرات این بود که از یک طرف، امامت او به خاطر کمى سن براى بسیارى از شیعیان کاملاً ثابت نشده بود (گرچه بزرگان و دانایان شیعه بر اساس عقیده شیعه هیچ شک و تردیدى در این زمینه نداشتند) ازینرو براى اطمینان خاطر و به عنوان آزمایش، سؤالات فراوانى از آن حضرت مى کردند.
از طرف دیگر، در آن مقطع زمانى، قدرت «معتزله» افزایش یافته بود و مکتب اعتزال به مرحله رواج و رونق گام نهاده بود و حکومت وقت در آن زمان از آنان حمایت و پشتیبانى مى کرد و از سلطه و نفوذ خود و دیگر امکانات مادى و معنوى حکومتى، براى استوارى و تثبیت خط فکرى آنان و ضربه زدن به گروههاى دیگر و تضعیف موقعیت و نفوذ آنان به هر شکلى بهره بردارى مى کرد. مى دانیم که خط فکرى اعتزال در اعتماد بر عقل محدود و خطاپذیرى بشرى افراط مى نمود: معتزلیان دستورها و مطالب دینى را به عقل خود عرضه مى کردند و آنچه را که عقلشان صریحاً تأیید مى کرد مى پذیرفتند و بقیه را رد و انکار مى کردند و چون نیل به مقام امامت امّت در سنین خردسالى با عقل ظاهر بین آنان قابل توجیه نبود، سؤالات دشوار و پیچیده  اى را مطرح مى کردند تا به پندار خود، آن حضرت را در میدان رقابت علمى شکست بدهند!
ولى در همه این بحثها و مناظرات علمى، حضرت جواد (در پرتو علم امامت) با پاسخهاى قاطع و روشنگر، هرگونه شک و تردید را در مورد پیشوایى خود از بین مى برد و امامت خود و نیز اصل امامت را تثبیت مى نمود. به همین دلیل بعد از او در دوران امامت حضرت هادى (که او نیز در سنین کودکى به امامت رسید) این موضوع مشکلى ایجاد نکرد، زیرا دیگر براى همه روشن شده بود که خردسالى تأثیرى در برخوردارى از این منصب خدایى ندارد.(2)

پی نوشت:

(1) . پس از آن حضرت، فرزندش على هادى - علیه السلام - نیز در همین سنین و بلکه کمتر از آن به امامت رسید و بعد از او امام مهدى - علیه السلام - نیز، در حالى که بیش از پنج سال نداشت، به این منصب نائل گردید.
(2) . گرد آوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی، ص 542.

 

 

چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 18:10 ::  نويسنده : سعید

جاحظ در كتاب حيوان آورده : در زمان خلافت عمر، دو مرد به وسيله خروس ، قمار بازى مى كردند، عمر اين را شنيد پس به قتل نژاد خروس فرمان داد. مردى از انصار به نزد عمر رفت و به او گفت : آيا به كشتن دسته اى مخلوقات خدا كه تسبيح گوى پروردگارشان هستند فرمانى مى دهى ؟!
عمر متوجه خطاى خود شده حكم خود را لغو كرد

 عمر و خرافات جاهليت  

درادامه مطلب



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 18:1 ::  نويسنده : سعید

عبدالرحمن بن عوف مى گويد: در مرض وفات ابوبكر به عيادتش رفته بودم ، از او مى شنيدم كه مى گفت : من تنها بر سه چيز تاسف مى خورم كه چرا آنها را انجام دادم و اى كاش از من سر نمى زد! و سه كار انجام نداده ام و آرزو داشتم آنها را انجام مى دادم ، و آرزو داشتم سه مطلب از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى پرسيدم.

لطفا به ادامه مطلب برويد...



ادامه مطلب ...

قالَ عليه السلام : مَنْ حَفِظَ مِنْ شيعَتِنا اءرْبَعينَ حَديثا بَعَثَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقيامَةِ عالِما فَقيها وَلَمْ يُعَذِّبْهُ.

ترجمه :
فرمود: هركس از شيعيان ما چهل حديث را حفظ كند و به آن ها عمل نمايد ، خداوند او را دانشمندى فقيه در قيامت محشور مى گرداند و عذاب نمى شود.

 حَديثي حَديثُ اءبى ، وَ حَديثُ اءبى حَديثُ جَدى ، وَ حَديثُ جَدّى حَديثُ الْحُسَيْنِ، وَ حَديثُ الْحُسَيْنِ حَديثُ الْحَسَنِ، وَ حَديثُ الْحَسَنِ حَديثُ اءميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ حَديثُ اءميرَالْمُؤْمِنينَ حَديثُ رَسُولِ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ، وَ حَديثُ رَسُولِ اللّهِ قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.(69)
ترجمه :
فرمود: سخن و حديث من همانند سخن پدرم مى باشد، و سخن پدرم همچون سخن جدّم ، و سخن جدّم نيز مانند سخن حسين و نيز سخن او با سخن حسن يكى است و سخن حسن همانند سخن اميرالمؤ منين علىّ و كلام او از كلام رسول خدا مى باشد، كه سخن رسول اللّه به نقل از سخن خداوند متعال خواهد بود.

جمعه 14 مهر 1391برچسب:, :: 9:22 ::  نويسنده : سعید


مهدي صاحب الزمان عليه السلام از معدود انسانهايي است كه از نهايت زيبايي صورت و اندام برخوردار است، تا آنجا كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در باره او فرمود: «اَلْمَهْدِيُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَيْهِ جَلَابِيبُ النُّورِ؛ (1) مهدي طاووس اهل بهشت است كه جامه هايي از نور او را در بر گرفته است.»

اي به دلها درد عشقت، جاودانه، جاودانه

مي كشم بار غمت را عاشقانه، عاشقانه

اي كه طاووس بهشتي جلوه اي كن جلوه اي كن

تا به كي اي مرغ قدسي جاي تو در آشيانه



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 14:4 ::  نويسنده : سعید

روزى يك نفر نصرانى به محضر مبارك امام جعفرصادق عليه السلام شرفياب شد و پيرامون تشكيلات و خصوصيّات بدن انسان سؤ ال هائى را مطرح كرد؟
امام جعفر صادق عليه السلام در جواب او اظهار داشت :
خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه تركيب كرده و آفريده است ، تمام بدن انسان داراى 246 قطعه استخوان ، و 360 رگ مى باشد.
رگ ها جسم انسان را سيراب و تازه نگه مى دارند، استخوان ها جسم را پايدار و ثابت مى دارند، گوشت ها نگه دارنده استخوان ها هستند، و عصب ها پى نگه دارنده گوشت ها مى باشند.
سپس امام عليه السلام افزود:



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, :: 18:25 ::  نويسنده : سعید

در خبر آمده است كه روزى پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم با جمعى از اصحاب خود نشسته بودند ناگه شخصى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد:
يا رسول الله در فلان خانه مردى و زنى به فساد مشغولند.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اين خبر تو را بايد بررسى كنم و آنها را بخواهم ببينم مطلب چيست ؟
چند تن از صحابه كه آنجا بودند اجازه احضار آنها را خواستند، ليكن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم هيچ يك از آنان را اجازه نداند تا اينكه حضرت على (عليه السلام ) خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود:
يا على تو برو و ببين اين ماجرا كه مى گويند راست است يا نه
اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) آمد تا رسيد به در خانه ، آنگاه چشمان خود را بر هم گذاشت و وارد خانه شد و دست بر ديوار داشت تا وقتى كه گرد خانه گرديد و بيرون آمد چون خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم رسيد عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم من گرد آن خانه گشتم ولى هيچ كس را آنجا نديم .
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به نور نبوت مطلب را يافت كه على (عليه السلام ) نمى خواهد آن دو را رسوا نمايد لذا فرمود:
يا على انت فتى هذه الامه يعنى : يا على تو جوانمرد اين امتى .
اصبحت زيرا بك يا شحنه النجف
بهر نثار مرقد تو نقد جان بكف

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان